اون شب اینجوری خواب بودم . توی قفس ،توی سبد خرید.خواب نداشتم چون ازم قهر کرده بودی و رفته بودی.نمیدونستم چیکارکنم. میخواستم زنگ بزنم بیمارستان ولی نمیتونستم. میدونستم فقط با یه اسم جواب نمیدن.

 بالاخره توی این فکر بودم که دیدم داداشم هانی بهم اس داد که نگرانش نباشم و بهم گفت که اصلا قهر نیستم.آخه وقتی داداشی از داداشش بی خبر باشه،نه خواب داره و نه خوراک.

"قربون تیات بام عزیزوم " معنیش میشه "قربون چشات برم عزیزم"داداشی مهربونم

نظرات شما عزیزان:

Ehsan

ساعت18:19---29 خرداد 1395

چی؟؟؟؟؟ برو بابا . تو مگه چند سالته ؟؟؟ اصلا تو چطور توش جا شدی ؟؟؟؟؟؟؟
اصلا کی ازت عکس گرفته ؟؟؟؟؟؟؟؟
کجایی تو پسر ؟؟؟؟؟؟؟؟
پاسخ یوسف:سلام بیا چت دیگه اذیت نکن احسان...چون اینجوری جواب نوشتن برام سخته بخدا...بیا آنلاینرو بزن بیا گفتگو مرسی

Ehsan

ساعت12:12---29 خرداد 1395

ای جون خوابیدنو باش. ایشون کی باشن داداش جان؟
پاسخ یوسف:سلام سلام سلام ایشون منم دیگه داداش جان....اون خوشگل پسر داداش یوسف اته...مرسی از کامنتت

هانی

ساعت1:31---3 مرداد 1394

قربون تیات بام عزیزوم...مونه ار می قبرم ونن زنگه زنوم ورت..خبره داهامت...مو ایطوروم وختی کسیه دوس داشتوم دگه لکشه نمهلوم..همیشه مه فکرشوم..مو ایطوروم..ندونوم کار خوبیه یا بد..اما مو اخلاقوم ایطوره..بخدا

هانی

ساعت23:21---25 تير 1394

هرکاری یه دلیلی داره ...و بهتره گفته بشه..من فقط نظر خودمو گفتم البته

هانی

ساعت23:02---25 تير 1394

نمیدونم چی بگم ..فقط میتونم بگم...خریدار نداشتی چون هرکسی توان خریدنتو نداشت....منم نخریدمت...دزدیدمت....الانم میدونم تحت تعقیبم.....تا آخرش ویستم پات..بخدا

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: